قرآن در غزليات حافظ

پدیدآورزینب قنبری

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 498 بازدید
قرآن در غزليات حافظ

زينب قنبرى - ورودى 77 حقوق

تخلص بزرگترين شاعر غزلسراى فارسى "حافظ" است; چرا كه با قرآن مجيد، پيوندى ژرف و شگرف داشته است. (×)
حافظ فقط از بردارنده كلام الله نيست - كه خود فضيلتى بزرگ است‏بلكه از فضيلت قرآن پژوهى نيز بهره‏مند است.
او فقط قارى (خواننده آداب‏دان ساده) نيست، بلكه در ترتيل و تغنى قرآن هم‏يد طولايى دارد و مقرى است; يعنى استادى واقف به ريزه‏كاريهاى قرائات و اختلاف آنها.
در كشور ليبى نيز، در حدود يكصد هزار نفر حافظ قرآن داراى گواهينامه هستند; اما بايد ديد كه از هر هزار نفر حافظ قرآن، چند نفر قرآن پژوه و قرآن‏شناسند. چند نفر مى‏توانندقرآن را با چهارده روايت از بر بخوانند و در اختلاف قرائات بحث و استدلال كنند.
تفاوت خواجه شمس الدين محمد حافظ، با يك حافظ و قارى ساده در اين است كه خواجه حافظ، قايل به اعجاز زبانى و ادبى قرآن است.
حافظ هم قرآن شناس بود و هم بلاغت‏شناس. قرآن شناس بودن، فضل و فرهنگ بسيار مى‏خواهد. قرآن شناس يعنى كسى كه به علوم قرآنى احاطه دارد. كسى كه نحو و اعراب قرآن، دقايق زبان عربى، مفردات و غرايب القرآن، اختصاصات املايى يعنى رسم‏الخط خاص قرآن و تاريخ جمع و تدوين مصحف شريف را نيك مى‏داند. (1)
از شان نزول آيات با خبر است و با تفسيرقرآن‏انس‏دارد.آيات‏مكى ومدنى و ويژگى هريك‏را مشروحا مى‏شناسد. ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه را مى‏شناسدو از قصص قرآن و آيات الاحكام يعنى فقه قرآن، باخبر است.
اشاره به قرآن در شعر حافظ بسيار است. گاه اين اشاره ساده است:
حافظ به حق "قرآن " كز شيد و زرق باز آى باشد كه گوى عيشى در اين ميان توان زد
گفتمش زلف به خون كه شكستى گفتا حافظ اين قصه دراز است‏به "قرآن" كه مپرس
گاه اشاره او ارزش اخلاقى دارد:
حافظا مى خور و رندى كن و خوش باش ولى دام تزوير مكن چون دگران "قرآن" را
اما گاه اشارات او ارزش زندگينامه‏اى دارد چنانكه مى‏گويد:
حافظا در كنج فقر و خلوت شبهاى تار تابود وردت دعا و درس "قرآن" غم مخور
يا مى‏گويد:
نديدم خوشتر از شعر تو حافظ به "قرآنى" كه اندر سينه دارى
اين بيت صراحت‏بر اين دارد كه حافظ قرآن را از بر داشته است.
يا مى‏گويد:
ز حافظان جهان كس چو بنده جمع نكرد لطايف حكمى با نكات "قرآنى "
كه دو نكته از آن بر مى‏آيد:
1) خود را حافظ قرآن مى‏شمارد.
2) قايل به اين است كه بسيارى از مضامين آيات قرآنى را در شعر خود ترجمه، تضمين و اقتباس كرده است.
فنى‏ترين اشاره او به قرآن و علوم قرآنى اين بيت مشهور اوست:
عشقت رسد به فرياد ار خود بسان حافظ "قرآن" ز بر بخوانى در چارده روايت (2)
هاشم جاويد از حافظ شناسان متاخر با اشاره به اين نكته كه حافظ، قرآن را با چهارده روايت از بر بوده، مى‏نويسد:
" نكته‏ها و لطيفه‏هاى قرآنى و تفسيرى چنان در حافظه حافظ نشسته و در خاطر او نقش بسته و با يافته‏ها و ساخته‏هاى ذوق و طبع او آميخته بوده كه هنگام شاعرى از شعر او جوشيده و در آن شكفته است." (3)
بجز موارد مذكور در چند بيت ديگر نيز بطور صريح به لفظ "قرآن" اشاره كرده است از آن جمله:
اى چنگ فرو برده به خون دل حافظ شرمت مگر از غيرت "قرآن" خدا نيست
زاهد ار رندى حافظ نكند فهم چه باك ديو بگريزد از آن قوم كه "قرآن" خوانند
صبح‏خيزى و سلامت‏طلبى چون حافظ هرچه كردم همه از دولت "قرآن" كردم
در ديوان اشعار وى، "ده" بار نام قرآن آمده است. علاوه بر اين، حافظ در بسيارى ديگر از ابيات خود به آيات و سور قرآن كريم اشاره مى‏كند:
بس كه ما فاتحه و حرز يمانى خوانديم وز پى‏اش سوره اخلاص دميديم و برفت
فاتحه‏اى چو آمدى بر سر خسته‏اى بخوان لب بگشا كه مى‏دهد لعل لبت‏به مرده جان
آن‏كه به پرسش آمدو فاتحه خواند و مى‏رود گونفسى كه روح را مى‏كنم از پيش روان
گاه هست كه از كلمه قرآن استفاده نكرده ولى به آن اشاره دارد:
چو حافظ "گنج او" در سينه دارم اگر چه مدعى بيند حقيرم
كه مراد از "گنج او" قرآن مجيد است. همين "گنج " را كه اشاره و استعاره از قرآن كريم است در جاى ديگر نيز به كار برده است :
با چنين "گنج" كه شد خازن او روح امين به گدايى به در خانه شاه آمده‏ايم
يك وجه ديگر از پيوند حافظ با قرآن، اين است كه آيات يا عباراتى از قرآن را عينا يا با اندك تصرفى تضمين و درج، يا نقل به معنى و ترجمه كرده است :
چشم حافظ زير بام قصر آن حورى سرشت شيوه جنات تجرى تحتها الانهار داشت
يا "سلام فيه حتى مطلع الفجر" به جاى "سلام هى" در:
شب وصل است و طى شد نامه هجر " سلام فيه حتى مطلع الفجر"
يا در قطعه‏اى دو بيتى كه يك عبارت كامل قرآن را آورده است:
تو نيك و بد خود هم از خود بپرس چرا بايدت ديگرى محتسب
و من يتق الله يجعل له و يرزقه من حيث لا يحتسب
كه عبارت قرآنى آن در اصل چنين است: "و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب " (4)
ساختمان غزلهاى حافظ كه ابياتش بيش از هر غزلسراى ديگر، استقلال، يعنى تنوع و تباعد دارد بيش از تاثر از سنت غزلسرايى فارسى، متاثر از ساختمان سور و آيات قرآن است.
ساختمان غزل حافظ متاثر از سوره‏هاى قرآن است. قرآن و ديوان حافظ هر دو توسن‏اند: زود آشنا، ولى ديرياب; با يك يا دو بار خواندن، مخصوصا اگر بدون حضور قلب و قصد قربت‏باشد راهى به درونشان نمى‏توان برد. از طرف ديگر، هر دو سهل التناول مى‏نمايند. بسيارى كسان بوده‏اند و هستند كه فقط سواد خواندن قرآن يا ديوان حافظ را دارند. (5)
حافظ شصت‏سال از عمر كمابيش هفتاد ساله‏اش را در خلوت و سفر و حضر، مسجد و مدرسه، در سراء و ضراء، در كودكى و جوانى، كهولت و پيرى، در هر مقام و موقعى با قرآن بسر برده و ذهن و زبانش با دقايق و حقايق و حفظ و حمل و درس قرآن آشناست. مى‏توان گفت از شدت انس با قرآن در واقع به همه گوشه و كنارها و سايه و روشنهاى پيدا و پنهان لفظى و معنوى قرآن علم حضورى دارد و چنان به آيات قرآن مى‏انديشد كه به ابيات خويش. (6)
وقتى از شعر يك "حافظ قرآن " صحبت مى‏شود، تاثير قرآن را مخصوصا بايد در نظر داشت. در هر حال تاثير قرآن، كه حافظ، آنهمه بدان مديون است، در شعر او قطعى است. البته اشاره به بعضى قصه‏هاى قرآنى و ذكر پاره‏اى تعبيرات قرآن كه در كلام حافظ است نشانه‏اى است از اين آشنايى با قرآن. (7)
در شعر حافظ مواردى هست كه حكايت از تعمق او در قرآن دارد. مثلا وقتى براى دفع رقيب - يك رقيب ديو سيرت - به خدا پناه مى‏برد جهت راندن او، همان چيزى به خاطرش مى‏آيد كه در قرآن آمده است‏براى رجم شيطان: "شهاب ثاقب". اين موردى است كه نفوذ عميق قرآن را در ذهن او مى‏رساند جاى ديگر وقتى مى‏خواهد خود را از اندوه و تاسفى كه به سبب طعن حسود بر وى دست مى‏دهد تسلى دهد با خود مى‏گويد: "غمناك نبايد بود از طعن حسود اى دل" و بلافاصله براى آنكه خويشتن را خرسند كند به ياد آيه قرآن «عسى ان تكرهوا شيئا و هو خير لكم‏»; (8) و از اين رو مى‏افزايد:
"شايد كه چو وابينى خير تو در اين باشد."
يك جا وقتى مى‏بيند از خلق شكايتها دارد و حكايتها، يك لحظه به فكر فرو مى‏رود و براى آنكه خود را دايم از خلق شاكى و ناراضى نبيند، با تمسك به آيه «و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى‏» (9) ; به خويشتن خطاب مى‏كند كه:
گر رنج پيشت آيد و گر راحت اى حكيم نسبت مكن به غير كه اينها خدا كند
توجه به قرآن در اين مورد، حاكى از اين است كه آن را دايم در ذهن دارد. استشهاد به آيات نيز حكايت از آن دارد كه ذهن شاعر به اسرار بلاغت آشناست و مى‏داند كه براى اقناع يك زاهد، مايه استدلالش را از كجا بايد به دست آورد. مطالعه و تعمق در قرآن سبب شده است كه در كلام او آدم رمز فريب‏پذيرى، نوح مظهر طوفانزدگى، يعقوب نمونه سوگوارى، يوسف نمودگار معشوقى، سليمان مظهر حشمت و جلال، موسى نمونه خدمت و شوق، مريم نشانه پاكدامنى و عيسى رمز روح و حيات شناخته شود.
آرى، موارد حاكى از تاثير عميق قرآن در كلام حافظ بسيار است.
پس تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل

پى‏نوشتها:

×) به مناسبت‏بيستم مهرماه روز تصويب شده فرهنگستان زبان و ادب فارسى به نام"حافظ"
1) خرمشاهى - بهاءالدين: حافظ، تهران، طرح‏نو، 1373، چاپ دوم، ص 114-123
2) جاويد - هاشم: حافظ جاويد، فرزان، چاپ اول، ص 7
3) همان منبع
4) طلاق، 2 و 3
5) رك: خرمشاهى - بهاءالدين: ذهن و زبان حافظ، فصل اسلوب هنرى حافظ و تاثرش از قرآن، نشر نو، چاپ دوم، 1363، ص 5 - 37
6) همان منبع
7) زرين‏كوب - غلامحسين: از كوچه رندان، مؤسسه انتشارات اميركبير، چاپ چهارم، ص‏58
8) بقره، 216
9) انفال، 17

مقالات مشابه

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو

تناصّ قرآنی و روایی در شعر عبدی کوفی

نام نشریهعیون

نام نویسندهغلام‌عباس رضایی هفتادری, فیض‌الله مددی

تجلّی قرآنی- شاعرانه حضرت علی(ع) در شعر کهن فارسی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاحمدرضا یلمه‌ها, مسلم رجبی

تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاسماعیل آذر